ثبت وقایع در اسحار

من انگار که بیمار باشم. بعد از مدتی سرو کله زدن با اینستاگرام، دیدم من آدمی نیستم که پست و صفحه داشته باشم. نه... من نیستم. من آدم وبلاگم. شاید به خاطر اینکه نمیخوام خانواده ام و افراد نزدیکم نوشته ها ثبت وقایع در اسحار...ادامه مطلب

با شروع ماه رمضون سوالات بسیاری مطرح میشه، تو خونواده ها، توی گروه های تلگرام. که چرا میچرخه این ماه در کل سال ؟ سوال خود من این بوده که چرا شب قدر میچرخه در کل سال ؟ داستان چیه ؟ البته بعد از تحقیقات بسیار در مورد تقویم قمری و گردش ماه به دور زمین و مساله ی" نسی " و ... به این نتیجه رسیدم که " لَا ثبت وقایع در اسحار...ادامه مطلب

اکثر ماها مومن نیستیم. نه اینکه کافر باشیم، مشرکیم. چیزهای بزرگ و کوچیک رو چاره ساز میدونیم و به اونها تکیه و توکل میکنیم به جای خدا. مثل اسکناس، حساب بانکی، تحصیلات، مکر و حیله و زرنگ بازی. یا حتی تکیه به مردم برای حل مشکلات و موانع زندگیمون. فکر میکنیم ایمان آوردیم در حالی که آلوده به شرکه بازم. بعد از اینکه اسلام رو به عنوان مرام و مسلکت برای زندگی میپذیری؛ باید شروع کنی به خالص کردن ایمانت و زدودن عقایدت از عواملی که نمیذاره مطلق و خالص به خدا تکیه کنی. به نظر میرسه این اولین شرط توی این مسیره. بنابر این بعد از این مرحله کارهای خوبت معنی پیدا میکنه و عاری از شرک و ریا میشه. عمل صالح با ایمان خالص نتیجه میده و تو رو میبره بالا ( چقدر این حرف تکراری به نظر میرسه، به همون اندازه هم بهش نرسیدیم انگار ! ). مرحله ی بعدی امر به معروف میشه. یعنی خودت باید بدونی و تمام سلول های بدنت هم اینو تایید کنه که این کاری که خوبه، واقعاً خوبه ! بعد پیشنهادش بدی برای بقیه.  ثبت وقایع در اسحار...ادامه مطلب

بیایید حکمت رو اینطور معنی کنیم : " اینکه بدونی چه کارایی درسته و انجامشون بدی، و بدونی چه کارایی غلطه و انجامشون ندی " . در واقع یه جور تلفیق علم و عمله. خداوند در مرحله ی اول علم رو به بشر اهدا میکنه. بعد به او حکمت میده. " [ خدا ] به هر کس که بخواهد حکمت می بخشد ، و به هر کس حکمت داده شود ، به یقین ، خیری فراوان داده شده است و جز خردمندان ، کسی پند نمی گیرد. " * چرا تا خدا یه چشمه ای از علم بهمون میده سریع میخوایم بقیه رو باهاش نصیحت کنیم ؟ فکر میکنم اینم آفت زیاد دونستن و کم عمل کردنه ! اصولاً هرکی زیاد دم از این امور میزنه و میره رو منبر نصیحتت کنه، به علت اینکه ثبت وقایع در اسحار...ادامه مطلب

  هر پنج خط، یه نیم ساعتی طول میکشه اما در قبالش با خیلی چیزا آشنا میشی. وجود یک منبعی مثل Google ( که کم کم داره از شکل یک وبسایت یا بانک اطلاعاتی خارج میشه و جاش رو به یک ربات همه چیز دان میده ) برای انسان امروزی نعمته. اگر قدرش رو بدونیم. سرور های قدرتمند Google دنیای ارتباطات رو توی دستاشون گرفتن. روزی رو میبینم که اگر بخوای از خدمات google استفاده کنی، حتی به سرچ ساده، باید پولش رو بدی. یعنی اینجوری ما رو وابسته خودشون کردن ! خدایا شکرت به خاطر ماه رمضان. مرسی از این همه فرصتی که برای آدم شدن ما قرار دادی. ثبت وقایع در اسحار...ادامه مطلب

  در مورد اعتیاد است. " بلای خانمان سوز " . خانمان به معنای خانواده، شامل زن و فرزند، والدین و برادر و خواهر ها میباشد. وقتی درگیر اعتیادی و این مساله رو میشه، علنی میشه، به طبع سوختن خانمان هم شروع میشه. تا قبل از این فقط خودت داشتی میسوختی ولی یک مرحله بالاتر نوبت ضربه زدن به اونها میرسه. از کجا شروع میشه ؟ یه موفقیت کوچیک. از برنده شدن توی دعوا، تا توی یک مسابقه، تا توی یک بحث ساده، یا حتی یک معامله. از اعتماد به نفس شروع میشه. از مرحله ی پی ریزی هدف های بزرگ شروع میشه... مساله اینجاست که همیشه یه معتاد یکی دیگه رو آلوده میکنه. هیچکس خود به خود نمیره به سمت ثبت وقایع در اسحار...ادامه مطلب

  کمدی یا اجتماعی ؟ فیلم نامه یا کتاب ؟ ضرورت این کار ؟ چی رو میخوایم ارضا کنیم ؟ نوشتن، افسون ِ نوشتن و فضا سازی. از جنبه ی تصور. این که تصور کنه کسی و خودش رو جای قهرمان داستان بزاره و اتفاقاَ روش هم اثری داشته باشه... . این اثر گذاشتن روی انسان راه های زیادی داره. تاثیر گذار ترینش، اوم ... فیلم خیلی تاثیر گذاره. شکی توش نیست. بعدش کتابه. کتابی که میتونه فیلم بشه، میشه فیلم نامه. و نوشتنش از کتاب نوشتن خیلی سخت تره. برگردم به سوال اصلی. گیرم که تصمیم بر نوشتن فیلم نامه داری. از کجا شروع کنیم ؟ بدون ایده کمی سخته ولی یه پیشنهاد دارم. صحنه ها رو بنویس. صحنه ها رو ثبت وقایع در اسحار...ادامه مطلب

موجیم که آسودگی ما، عدم ماست.. پس از رد کردن نشیبی در زندگی، فرازی رو میکنه. این یه قانونه. خدا رو شکر هیچ وقت نشیبای جدی نداشتم. فقط توی زندگی شخصیم و مربوط به درونم بوده. ابزار برنامه ریزی زمان مثل بنز داره کار میکنه. دقیقاً مثل یک مرسدس بنزی که تازه خریده باشی و اومده باشه تو زندگیت، دارم گاز میدم باهاش چه گازی... ! فقط نباید تند رفت. نباید مغرور شد که چی.. دیگه تموم شد ! رفتیم واسه فتح قله ها. زندگی بهت یاد میده که همیشه اینطوریام نیست که تو بخوای و سر ِ موعدی که تو تعیین کردی اتفاقای خوب بیوفته. اتفاقای خوب ، اتفاقن اون اتفاقایین که تو نمیتونی بفهمیشون، ا ثبت وقایع در اسحار...ادامه مطلب